• خانه 
  • هدیه به بی بی فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) مسافر خسته یاران شکفته... یاران نشکفته... 
  • تماس  
  • ورود 

و نشق القمر...

08 مرداد 1392 توسط سرباز عشق

نبي براي اثبات نبوتش اعجاز مي خواهد آری ، اما شقی برای ثبت شقاوتش چه می خواهد ؟ نمی دانم ! شاید طالب چیزی نباشد - که به عکس - بخواهد اندوخته های فطری اش را نیز بر باد دهد : انسانیت … حریّت … .
و تو ای پسر ملعونِ ملجم ، تبّت یدی … تبّت یدی که با شمشیر خیانتت شق القمر کردی امیر کوفه را ! امیر ما نایل گشت به شهادت و تو نازل گشتی به درجه اشقی الاشقیایی ، و اینک ” ذُق ، إنّک أنت العزیز الکریم ” .
اگر دین نداشتی لا اقل در صف آزادگان ، شاهرگ عمرت را میزدی ! هرچند … پینه پیشانی و زانوان چونان شتر ، مانع از آن می شدند که خود را خارج از دایره دین بدانی ، و سرانجام پیِ دارالایتامِ دنیا را برای شیعیان ریختی ، قدر علی(علیه السلام) پر شد از تنزّلِ ملایکه و روح ، اما اینبار ” من کلِّ امر ” چیز دیگری بود ، ” سلام هی حتی مطلع الفجر ” سلام پایان بود ، شب معراج علی و ” کان قاب قوسین أو أدنایش ” با عرش ، آری مالک الملک ، مُلکش را از زمینیان نزع کرد و عطا کرد به اهل جنّه ، ” هنیأَ بها ” … گوارایشان باد هم نشینی با پسر ابی طالب (علیه السلام) … هنیأ بها .


 7 نظر

امام زمانِ حسین(علیه السلام)...

02 مرداد 1392 توسط سرباز عشق

کرم که بی حد و اندازه شد هوس می کنم کُمِیت از دیار قم شوم ، آنسان که در محضر صادق ترین جعفر آل عبا(علیهم السلام)شعر سرود و هر بار درهم و دیناری از دست امام زمانش تبرکاً دریافت نمود ! ؛
“… مولا برایتان شعری سروده ام ، بخوانم ؟! بخوان کمیت …
…إعطای کیسه ای درهم … .
… آقا باز هم بخوانم ؟! بخوان کمیت …
… بازهم دست پُربرکت ولی خدا و کیسه درهمی برای شاعر …
…
… .”
آقای من ! یابن رسول الله ! کریم اهل بیت ! قصدِ از شما گفتنم نه من باب درهم است و دینار ؛ هرچند هرآنچه از دست کیمیایی شما خاندان عصمت رسد ، برای ما طلاست و از زر ناب هم ناب تر ، از طرف دیگر سلام ما رعیت ، آنچنان هم بی طمعِ بی طمع نمی باشد ؛ نیم نگاه ! … زندگی ام در بند نگاه ذوالجلالیتان است مولا … قاضی الحاجات دوشنبه هایم ، می خواهم سری بالا بگیرم در مقابل تمام دهان کجی های دنیای دون و پرستیدگان و خریداران نهان و آشکارش - چه آنها که عقد دائم کرده اندش ، و چه آنانی که به عقد متعه درآورده اندش !- مولود شب های مجیر ! پناهم ده … أجرنا من النار یا مجیر … .
مولا وساطتی بفرمائید … اگر نیمه های شب زائری آمد بر مزارتان که عطر یاس گریبانش پُر بود از غربت و اشک هایش به رنگ خون دل ، سفارش ما را بفرمائید که زمین خورده زمینیم … وساطتت کنید میان ما و ولیمان که صدها برابرِ وادی طور و سینا از امام جانمان بدوریم ! ، هرچند شما خود رنج کشیده ی بی یاوری هستید ، آنقدر که شمشیر را در غلاف کردید و قلم از غلاف بیرون کشیدید برای نوشتن پیمان نامه صلح ! .
مولای من ! حیات و ممات و حال اکنونتان ، هر سه یک نقطه عطف دارند ؛ آنهم غربت ! … غربتی که اینبار سر منشأش از خانه جاری بود .
” هم سری ” که ” یخرجونهم من النور إلی الظلمات ” را از میان آیه های قرآن برچید و شد یلعنهم الله و یلعنهم الرسول … براستی از خانه امام زمان روانه جهنم شدن خود للعجبایی دارد !!! .
برایم قابل درک نیست ! ، چگونه می شود کنار حجت خدا بود و از او حظّ بندگی نبرد … سخنم با ملعونه معاویه است … هرچند گودال آبی که بی چشمه جوشش باشد لاجرم خشک خواهد شد ؛ فرزند معاویه بودن با بی بُتگی فرق چندانی ندارد ! .
پدرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) مولود خانه خدا بود و شما مولود ماه خدا … شریف ، زاده شریف است ، عصاره زهرا(علیهاسلام) … چکیده علی(علیه السلام) باز هم بگویم مولا ؟! … .
در مقابل شریف ترین حدیث که زانو میزنم شما را از مقربین تحت کساء می یابم ! برپای منبر روایات رسول قرشی عزیزمان که می نشینم شباب اهل جنة مییابمتان … امامِ زمان حسین(علیه السلام) باز هم بگویم آقا ؟! … .
مگر می شود برسر سفره حلال علی(علیه السلام) نشست و نیکو نشد … مگر می شود گرد و غبار کوچه های مدینه را قدم به قدم با مادر بجان خرید و با ولا نشد … مگر می شود کسی را ابن ابی طالب خطاب کرد و غریب نشد … باز هم بگویم مولا ؟! … .
نمی دانم ! … سرِّ بی بارگاهیتان را نمی دانم … نکند خود نمی خواهید … شاید هنوز هم ذهنتان درگیر خاکی شدن چادر مادر است و دوست میدارید گنبد بارگاهتان با مادر یکی باشد ؛ طاق آسمان! … شاید به مخفی بودن صد ساله مزار پدر می اندیشید … و شاید هم هنوز هیچ سنگ و خشتی شرافت احاطه مزار شما را در خود نیافته است … حجر الاسودهای عالم به فدای شما فرزندان رسول خدا … باز هم بگویم آقا ؟! … .
ای” آل محمّد” صلواتم … أیها شهید القائمی که پرچم صُلحت ، هم سنگ پرچم جنگ حسین(علیه السلام) در نینوا بود … ای پسر حیدر کرار … ای بی هماورد جمل و نهروان … ای اولین جوانه درخت طوبای بتول … باز هم بگویم مولا ؟! … .
از طلوع آفتاب بس نشسته ام مولا ! بر دانه دانه ی خاک بقیع ، گره توسل بسته ام … از راه دور … یا وجیه عندالله ! آیا اشفعی لنا عندالله ؟! روز ، روز میلادت ، وقت ، وقت مخصوص توسلت ، دیگر سعادت را چه می توان تفسیر کرد ! .
برگ برگ گلبرگهای عالم مزین به روی خاکی که نقش گامهای شما را بجان می خرد مولا … خوش آمدی آقا … خوش آمدی … .

سونیاسجادی

 4 نظر

بانوی بنی هاشم علیه السلام ...

02 مرداد 1392 توسط سرباز عشق

زینب(علیه السلام) را از چه می ترسانید ؟! از خرابه ؟! خیالتان بس باطل! او خود خرابه نشینی شام را پشت سر نهاده است … خطبه های نهج البلاغه ای اش کاخ یزید را به کوخ کشیده است ! حال او را از به خاک نشستن هراساندن ، قیل و قالی کودکانه است ؟! زینب یلی است از تیره بنی هاشم … آنقدر که قلمم بی اراده او را علیه السلام خطاب می کند … زینب در اقتدار ، از هر مردی مردتر است ! .
کلب های وهابی نمی دانند که سایه سر دُخت علی(علیه السلام) ،خود علیست … امان از آن دم که بجوشد رگ غیرت عباس(علیه السلام) … امان ؛ هست برایشان نیست می شود … .
یمین زینب (علیه السلام) به سفارش پدر ، حسن(علیه السلام)بود و یسارش حسین(علیه السلام) ، گام های علی(علیه السلام) در مقابل و رد پای عباس در انتها … آری اصالت دخت زهرا(علیهاالسلام)چنین اقتضا می کند … نَصَب چُنین بر می تابد که بانو علیه السلام در حصار غیرت مردانِ خانه سبز بماند تا نور چشم نامحرمان ، سایه ای هم از او برنچیند … .
هتک حرمت آل علی(علیه السلام) به قدمت زخم های جان ابن ابی طالب است … فَاضَبَّت علی عداوته ، و اَکَبَّت علی منابذته … و الاُمَة مُصرَّةٌ عَلی مَقتِه ، مُجتَمِعَة عَلی قَطیعةِ رَحِمِه … درد تازه ای نیست بی مودّتی به قربای رسول(صلی الله علیه وآله) امّا برای ما همیشه این هیهات تازه گی دارد … هیهات من الذلة … هیهات .
بنی امیّه و سبّ علی(علیه السلام) … بنی عباس و به شخم کشیدن مزار حسین(علیه السلام)… .
اللّهمّ العَن َاوََلَ ظالمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلَی ذلِک … اللّهُمَّ العَنهُم جَمیعَاً … .

 4 نظر

نامه ای به جناب آقای رئیس جمهور منتخب

24 تیر 1392 توسط سرباز عشق

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جناب رئیس جمهور:

بعد مدت¬ها آمدم که بگویم “سکوت همیشه نشانه رضایت نیست"، اگر مدتی قلمم روزه سکوت به زبان گرفته بود، نه اینکه خواسته بگوید هوا آفتابیست … نه، که هوای دلم گرفته بود، نه از زمین نه از زمان، گاهی إنّ انسان لفی خسر می¬شود… فراموش می¬کند از کجا آمده … آمدنش بهر چه بود…

از آنجا که قلم برایم در حکم منبر است بی¬طهارت به آن تکیه نخواهم زد! هر” آن” که از حضرتش بدور ماندم و حیران شدم در صحرای دنیا، احساس می¬کنم که باید از نو طاهر شد؛ هر چند بی¬وضو، هر چند با تیمم… .

این بار حرف و کلامم را برای جناب رییس جمهور بار می¬گذارم با شعله¬ای ملایم، قصدم سوزاندن کسی نیست!… جناب منتخب مردم! صادقانه بگویم انتخاب من شما نبودید اما بنا به فرمایش رهبرمان، اینک شما را رییس جمهور خود می¬دانم، اینک شما صادقانه بگویید با آنکه شما را برگزید برابرم؟!! میزان رأی ملّت است و ما کارمان احترام به خواست ایشان! ما أهل جنبش و دامن زدن به آشفتگی¬ها نیستیم! مهم برای ما سرافرازی پرچمیست که کماکان نام الله بر روی آن حک شده…

اما آنچه را که از شما می¬خواهم چیز کمی نیست، هر که ادعای مردی کرد انتظار جوانمردی از او می¬رود! یک گوشه از “و ما عطل من احکام کتابک ” بگیرد نه اینکه یک درِ دیگر. از خانه احکام را تخته کتد و مهر تعطیل است بر سر آن بکوبد .

ملبس یا غیرملبس ، معیار ما همان لباس تقواست .

به نان سفره مردم گرما ببخشد نه خشکی ، نان خشک شایسته گلوی مردمی که در 22بهمن ها فریادشان بر سر آمریکا و انگلیس است نمی باشد .

جناب رئیس جمهور ! میهن پرست باشد نه قبیله پرست ! کسی که سکان کشور ما را به دست می گیرد اعضای کابینه اش را بین سببی ها و نسبی ها به مناقصه نگذارد! به با سَواد و با سِوادها میدان کار و عرضه تخصص دهد .

از همین ابتدا تا به انتهای مسؤلیتش چهار زانوی ادب را در مقابل رهبر به زمین ولایت بزند و دیگر نشود که در آخر آخرهای خدمت ، کار باز به ” من فعلا فقط نصیحت می کنم ” برسد ! امام وار تو دهنی را روانه فک و آرواره امریکا و امثالهم بکند نه خودی ها . ملت ایران خواهان زدودن ابرهای سیاه تحریم است اما نه به هر قیمتی !!!

به قول حافظ شیراز هر چند که ” هلالی شد تنم زین غم ” اما درهای دوستی ما به روی هر گرگ و گرگ زاده ای باز نیست که بخواهیم هر که دم از صلح زد دست رفاقت به سویش دراز کنیم ، آن جا دیگر امر ، امر سید علی است و تدبیر ، تدبیر ولایی او .

جناب رئیس جمهور ! اکسیر حیاء در فضای شهر و دیار تزریق کن ، سینه ها از بی عفتی و به زیر ذمه رفتن حجاب فاطمی به تنگ آمده ، ما به دنبال مردی می گردیم که آستینی برای بالا زدن و ریشه کن کردن معضل بی حجابی داشته باشد ! ، هر محدودیتی دخالت در حریم خصوصی افراد محسوب نمی شود ، مملکت اسلامی چارچوب خاص خود را دارد ، اسلام را به بهانه مقتضیات زمان نمی توان نادیده گرفت ، هرچند که رسالت اولیه طلبگی شما ، ابلاغ دین است و خود بهتر می دانید .

امیدواریم وعده هایتان از پیله شعار سر باز زند و به پرواز درآیند … حرف های زیادی از جانب برخی ها در نطفه خفه شدند - یا نتوانستند یا نگذاردند - . جناب رئیس جمهور امیدواریم تعریف های ورای دینِ از آزادی را در جامعه ریشه کن کنید ، حرف ما با کسی نیست که آزاده است و دین ندارد ، گله از کسیست که ادعای دین دارد و آزاده نیست ! .

نمی دانم ، قرار است در این چهار سال اصلاح شویم یا کماکان اصول قبل رعایت شوند ! هرچه هست امیدوارم خیر باشد … هرچند جای امیدواریست که خود را به هیچ حزب و جریانی وامدار ندانستید چرا که ملت ایران از بازی رنگ ها و فتنه های قبل فاصله گرفته ، ما به دنبال تفسیر بطن و ظاهر لون نیستیم ما از شما سرافرازی لوای ایران را میخواهیم ! سبز ، سفید ، قرمز ! اما نه هر سبزی ! . امیدوارم در انتها ، پای عملکردتان حک شود ؛ ” پیر ما هر چه کند عین ولایت باشد”

انشاءالله .

 4 نظر

نشریه ن و القلم - شماره 1

19 تیر 1392 توسط سرباز عشق

برای دانلود نشریه بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دانلود نشریه

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 25
  • مدرسه علمیه فاطمـیه سلام الله علیها بنـدرانزلی
- آدرس: بندرانزلی، غازیان، میدان معراج(بی بی حوریه)، ساحل قو، گلستان پنجم - تلفن تماس: 01344442270

ذکر روز

موضوعات

  • همه
  • زن و انتظار
  • دل نوشته
  • عمومی
  • گاهنامه قیل و قال
    • معرفی کتاب
  • نشریه ن و القلم
    • سردبیر
  • سلامت
  • فرهنگی
  • طوفان جاهلیت

جستجو

احادیث

دانشنامه مهدویت

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس